جدول جو
جدول جو

معنی واحد تبریزی - جستجوی لغت در جدول جو

واحد تبریزی
(حِ دِ تَ)
از مشاهیر فضلا و عرفای زمان خود بود. و شاه عباس ثانی به وی اظهار اخلاص و ارادت مینمود در کمالات مسلم اهل آن زمانه و در وجد و حال وحید و یگانه بود. رسالۀ کلید بهشت از اوست. وی در1008 هجری قمری در اصفهان درگذشت. از رباعیات اوست:
واحد که به کوی دوست منزل دارد
غم نیست اگر غم تو در دل دارد
پیوسته به تعمیر به دل مشغول است
بیچاره همیشه دست در گل دارد.
#
واحد که چو آتش ببرت میگردد
گر خاک شود خاک درت میگردد
گر آب شود روان به سوی تو شود
ور باد شود گردسرت میگردد.
#
ای آنکه برای تست رای همه کس
وای آنکه تویی مرا بجای همه کس
در پای تو اوفتاده ام دستم گیر
کوتاه کن از میانه پای همه کس.
(ریاض العارفین ص 238)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یِ تَ)
از اصیل زادگان تبریز است. در صغر سن به کسب فضایل و کمال توجه پیدا کرده. حاوی فنون استعداد گشت و در ابتدای جوانی به شعر گفتن توجه نموده و در اندک زمانی به مرتبه شاعری رسید و آوازۀ آثارش از آذربایجان به عراق پیچید. در اواخر احوال از قیدعلاقه و کدخدایی دست کشیده به عیش و نوش مشغول شد و در خانه خود در دست جوانی کشته گشت و این قضیه در حوالی شهور سنۀ 992 دست داد. (خلاصه الاشعار). و له:
کس در غم عشق تو دل شاد ندارد
عشاق ترا شاد کسی یاد ندارد.
بیمار ترا درد بحدی شده افزون
کز ضعف دگر قوت فریاد ندارد
افسوس که پیوند ترا نیست بقائی
فریاد که بنیاد تو بنیاد ندارد
وافی مکن از دست غمش ناله که آن شوخ
اندیشۀ داد و غم فریاد ندارد.
(خلاصه الاشعار بنقل از دانشمندان آذربایجان). و رجوع به تذکرۀ مجمع الخواص ص 305 شود
لغت نامه دهخدا